سوگیری شناختی
تقویت ناوگان هوایی با کمک ریاضیدانان بهطور ویژه در جنگ جهانی دوم انجام شد، زمانی که ایدههای ریاضیاتی برای بهبود کارایی و بقا در میدان جنگ به کار گرفته شدند.
یکی از نمونههای بارز این مشارکت، کار آبراهام والد (Abraham Wald)، ریاضیدان مشهور، بود. او از تحلیل بقایای هواپیماها استفاده کرد تا تصمیم بگیرد کدام بخش از هواپیماها باید تقویت شوند. این ایده با نام “سوگیری بقا” (Survivorship Bias) شناخته میشود.
روند کار:
- دادهها از هواپیماهایی جمعآوری شدند که از مأموریت بازمیگشتند.
- ریاضیدانان متوجه شدند که نقاطی از هواپیما که آسیب بیشتری دیدهاند، نقاطی نیستند که نیاز به تقویت دارند. این به این دلیل بود که هواپیماهایی که در آن نقاط حساس (مثل موتور) آسیب میدیدند، اصلاً به پایگاه بازنمیگشتند.
- به پیشنهاد والد، تقویت روی بخشهایی متمرکز شد که کمترین میزان آسیب در هواپیماهای بازگشتی را داشتند، چون این بخشها برای زنده ماندن کل هواپیما حیاتی بودند.
این استفاده از آمار و تحلیل ریاضی، در تقویت هواپیماهای جنگی نیروی هوایی متفقین بسیار مؤثر بود.
چرا این اشتباه رخ داد؟
انسانها بهطور طبیعی تمایل دارند دادههای آشکار و قابلدسترس را بررسی کنند و اهمیت دادههای غایب را نادیده بگیرند. در این مورد:
- هواپیماهای بازگشتی نشاندهنده نقاطی بودند که توانستهاند با وجود آسیب به پایگاه بازگردند.
- اما در ابتدا تصور میشد که همین نقاط آسیبدیده باید تقویت شوند، در حالی که این اشتباه بود، زیرا:
- این هواپیماها زنده مانده بودند.
- آن بخشها برای بقا حیاتی نبودند.
حل مسئله توسط ریاضیدانان
آبراهام والد و همکارانش با استفاده از منطق ریاضی و آمار این اشتباه شناختی را برطرف کردند. آنها به این نتیجه رسیدند که:
- آسیبندیدن برخی نقاط (مثل موتور یا سیستم سوخترسانی) دلیل بازگشت هواپیماها است.
- تقویت این بخشهای “حیاتی اما آسیبندیده” میتواند احتمال بقا را بهبود ببخشد.
درس کلی
این رویداد نشان میدهد که:
- در تحلیل دادهها، باید به دادههای غایب یا ناشناخته هم فکر کرد.
- شناخت سوگیریهای شناختی میتواند از تصمیمگیریهای نادرست جلوگیری کند.
- گاهی شواهد آشکار (مثل نقاط آسیبدیده) ممکن است ما را به مسیر اشتباهی هدایت کنند.
پانوشت
یه نکته انحرافی داریم !توی حین فکر کردن به این پست باخودم فکر میکردم که چرا میگن فرودگاه اصلا مگه هواپیما فقط فرودمیاد ، هواپیما از جاش بلند نمیشه؟
چرا “فرودگاه”؟
- تأکید تاریخی بر فرود:
- در گذشته، زمانی که پرواز هواپیماها هنوز یک فناوری جدید بود، فرود آمدن هواپیما نسبت به بلند شدن آن، بخش چالشبرانگیزتری محسوب میشد. بنابراین، مکانهایی که هواپیماها برای فرود طراحی میشدند، با این بخش از عملیات نامگذاری شدند.
- اصطلاح “فرود” به معنای پایان یافتن سفر و رسیدن به مقصد است، که معمولاً در ذهن افراد اهمیت بیشتری دارد.
- زبانشناسی فارسی:
- در زبان فارسی، تمایل داریم واژههایی بسازیم که روی پایان یک فرآیند (مثل فرود) تأکید دارند. برای مثال، در واژههایی مانند فرودگاه، پارکینگ، ایستگاه نیز، بیشتر به پایان عملیات (فرود، توقف) توجه شده است.
- معادلهای مشابه در دیگر زبانها:
- در برخی زبانهای دیگر نیز واژهها بیشتر به مفهوم فرود اشاره دارند. برای مثال:
- در زبان ترکی، “havaalanı” (به معنای مکان هوایی) هم معمولاً به فرودگاه اشاره دارد.
- اما در انگلیسی، Airport ترکیب “بندر” و “هوا” است که شامل هر دو عملیات بلند شدن و فرود میشود.
- در برخی زبانهای دیگر نیز واژهها بیشتر به مفهوم فرود اشاره دارند. برای مثال:
آیا واژه دیگری برای بلند شدن داریم؟
در فارسی، اگر بخواهیم جنبه بلند شدن هواپیما را هم در نظر بگیریم، ممکن است از اصطلاحاتی مانند “پایگاه پرواز” یا “پروازگاه”استفاده شود، اما این واژهها در ادبیات رایج بهکار نمیروند و “فرودگاه” جاافتادهترین اصطلاح است.
در نتیجه، هرچند نام “فرودگاه” فقط به فرود اشاره میکند، ولی در مفهوم کلی آن، هم بلند شدن و هم فرود آمدن هواپیماها مدنظر است.