پانتومیم میلیونی !!
امروز طبق وعده سازمان انرژی و البته با ۴ دقیقه تاخیر برق دفتر ما رفت !
دوستانی به من اشاره کردند که ساعت ۱۱ میره
منم چون خیلی سرم شلوغ بود یادم رفت که با بچه های دیگه هماهنگ باشم که ساعت ۱۱ که برق میره و تا یو پی اس داریم میتونیم برنامه ریزی کنیم و جلسات طولانی ترمون رو بریم یا اینکه بیایید طرحی رو که برای بعدا هست وایرفریم کنیم و…
خب تا به خودم اومدم دیدم شده یازده و راس یازده و ۴ دقیقه
تپ برقا رفت ،
یو پی اس که قرار بود طبق گفته اساتید امر ۲ ساعت برق بده
۴۰ دقیقه هم نداد
حالا چی شد ؟
تیم از هم پاشید به معنای واقعی
وظیفه من چی بود ؟
یعنی شما میگید باید پا میشدم شبیه به ناظم ها جلوی بچه هارو میگرفتم و میگفتم که بیایید دوستان کارهای علمی بکنیم؟
نه همه جووون هستند و همه دنبال خستگی در کردن وسط روز
سریع اپ پانتومیم رو نصب کردن و شروع کردن به بازی
باحال بود روحیه اومد بالا
ولی نتیجه اش چی شد
سازمان ما به ازای هر ساعتی که بازی کردند 25 میلیون تومان فقط برای تیم توسعه هزینه پرداخت کرد
این به چه معناست !
به این معناست که مدیران محترم فرصت هاتون لحظات وزمان های پرتی هست که نمیبینید و براش برنامه ریزی ندارید
اگر درست برنامه ریزی کردی از هر تهدید فرصت ساختی
مگر من حقوق نمیگرفتم ازسازمان که حواسم به اینچیزا باشه ،
پس چرا برنامه ریزی براش نداشتم و فقط لحظات آخر نشستم ونظاره گر بازی بچه ها بودم !
پانوشت : هر لحظه به هر شکلی که باشه باید در ادامه حیات سازمان تلاش کنیم !
هرجا که هستیم و در هر سمتی که هستیم اهمیت نداره
باید زمان های سوخته رو زنده کنیم
نه به خاطر دلسوزی برای سازمان به خاطر دلسوزی برای هارد اسکیل خودمون که در آینده احتمالا به خاطر چیز هایی که باید یاد میگرفتیم و متاسفانه اینطوری سوزوندیم احتمالا به چالش بر میخوریم
پانوشت دوم :
یکی از بچه ها که معلوم هست برای آینده اش بیشتر از دیگران برنامه داره و قشنگ معلومه شاگرد زرنگه کلاس هستش رفت پای کتابخونه من و یکی از رمان های جیبی من رو انتخاب کرد و آماده شد برای خوندن
(من اشک شوق در چشمانم حلقه میزد )
پا نوشت سوم : یه موقع اینطوری برداشت نشه که من مخالف بازی هستم و..
من موافق رشد تیم و بچه ها هستم
برای بازی وقت بسیاره
ولی برای آموزش نه متاسفانه زمان ها محدود و گذرا